- سه شنبه ۱۱ ارديبهشت ۹۷
- ۲۳:۵۶
دلم برای ژیک تنگ شده. امروز داشتم این چهار سال رو پیش خودم مرور می کردم و یکی یکی خصوصیات مثبتش رو برای خودم می شمردم. خیلی زیاد بودن... آدمی به مسئولیت پذیریش ندیدم.
خیلی بامزه بود که پریروز با سین جون بودیم و من از ته دل دعا کردم یه جایی رو بتونه اجاره کنه با ماهی 1/5 اجاره و 5 تومن پیش. بهم خندید گفت آره دیگه! ولی من از ته دل به زبون آوردم. رفتن و جایی پیدا کردن با ماهی 2 تومن و 20 تومن پیش. با چک و چونه های فراوون 10 تومن از پیش کم کردن. سین جون خوشحال بود بابتش. دوباره که رفتن قول نامه کنن مالک آشنا دراومده بوده و بازم تخفیف خوبی میدن و میشه 1/5 اجاره و 5 تومن پیش! درست همونی که من گفته بودم! خیلی برام جالب بود که با باورام اینو خلق کرده بودم. اما چون خود سین جون خیلی اضطراب داشت و نگران بود و فرکانس منفی فرستاد جای به این خوبی از دستش دراومد. بازم بهم ثابت شد ما با افکارمون هدایتگر همه چیزیم.
حالا من فرکانس می فرستم که بتونم اردیبهشت ژیک رو ببینم. حتی برای دو سه ساعت. در حد به ناهار توی یه رستوران ساده ولی با آرامش. خودمون دوتا.
- ۵۸