80

  • ۱۸:۲۶

ماه رمضون و روزه گرفتن واقعا سخته. هی به خودم میگم میام و می نویسم ولی اصلا جون نمی مونه برام. مثل الان. قشنگی های ریز و درشت رابطم با ژیک جانم رو توی کانال می نویسم و اون برام به مراتب راحت تره. روزا خیلی خوبن و برای بعد از رمضون کلی برنامه و کار دارم.

  • ۷۳

79

  • ۰۰:۳۶

مهم ترین اتفاق این روزام اینه که دیگه سرکار نمیرم. شادی ها و خوشحالی های زیادی به زندگیم اومده. همه همه اش دارم فکر می کنم چه شغلی می تونه برای من مناسب باشه. همش دوست دارم خودم دست به کار بشم واسه کسب درآمد. میدونم این اتفاق خواهد افتاد.

فعلا با مهتا دوباره برگشتیم سر پروژه های سا.ز.ما.ن. از وقتی به خودم قبولوندم که روی ویژگی های خوب آدما تمرکز کنم خیلی خوب جواب داده. از هیچکس ناراحت نیستم حتی از آقای "و" آط. نمیدونستم بین همکارای سا.زما.ن انقدر محبوبم. دلم نمی خواست برگردم اونجا ولی بعد از چند روز طولانی که رفتم دیدم چقدر همه چیز اونیه که من می خوام. انقدر حسم رو خوب کردم نسبت بهشون که انرژی ها مدام به خودم برمی گرده. روز که چه عرض کنم لحظه ای نیست که مورد تعریف و تمجیدشون نباشم و اینا برام عین شگفتیه. خلاصه که هر بار از ته دل خدا رو شکر می کنم.

ژیک نسبت بهم فوق العاده احساس وظیفه می کنه و من چقدر این اخلاقش رو دوست دارم. کارایی میکنه که سابقه نداشت. آدم رمانتیکی نبود اما جدیدا عکسای عاشقانه ای که می فرسته یا میپرسه چه گلی دوست دارم و همش از ظاهرم تعریف می کنه در حالی که گاهی واقعا خسته و بی حالم و... اینا همه حالم رو خوب می کنه.

من واقعا دختر خوشبختی هستم. با همین چیزا. همین چیزای به ظاهر ساده.


+ چقدررررر اردیبهشت امسال زیبا بود و زیبا تموم شد.  

  • ۸۵
توی این وبلاگ فقط دنبال آرامشم. دنبال هیچ چیز دیگه‌ای نیستم.
Designed By Erfan Powered by Bayan